اطلاع از بروز شدن
شنبه 92 دی 21
هفتهی گذشته رمان 320 صفحهای "بارون درخت نشین" اثر "ایتالو کالوینو" با ترجمهی مهدی سحابی را خواندم. کتاب در مورد اشرافزادهی فرانسوی به نام "بارون کوزیمو"ست که از مقررات سفت و سخت خانوادهی اشرافیاش خسته میشود و در سن 12 سالگی در پی یک تصمیم ناگهانی از سرِ سفره قهر میکند و به روی درختان میرود و تصمیم میگیرد که تا همیشه آنجا بماند و هرگز پایش به زمین نرسد.
این شیوهی کوزیمو که ابتدا فقط به خاطر فرار از خانواده صورت گرفته است، رفته رفته به عنوان یک شورش تمام عیار بر ضد فئودالیسم و بورژوازیسم مطرح میشود و ناگهان سبکی جدید از زندگی و مبارزه در راه اصلاح جامعه خودنمایی میکند و از او یک روشنفکر و مصلح اجتماعی برای نجات مردم و توجه دادن آنان به حقوقشان میسازد.
البته داستان عمری نزدیک 60 سال روی درختان و اتفاقاتی که برای او میافتد، گاه بسیار غیر منطقی جلوه میکند و باور پذیری آن را به شدت زیر سوال میبرد. اما کالوینو بیشتر از توجه به استحکام پیرنگ داستان و ایجاد ارتباط منطقی بین اتفاقات آن، دنبال انتقال مفهومی به مخاطب بوده است؛ وگرنه ساختن کتابخانه روی درختان و استحمام به وسیلهی انتقال آب رودخانه به روی بلندی درختها چیزی نیست که به راحتی مورد قبول قرار گیرد. از این دست مسایل زیاد دارد و بدتر از همه روزی است که کوزیمو بیمار است و در حال احتضار، اما یک بالن از ناکجا آباد پیدا میشود که قلابی از آن آویزان است و این قلاب درست از کنار کوزیمو میگذرد تا او با یک جست ناگهانی و چابک آن را بگیرد که برود در دریا بیفتد و بعد از مرگش هم جنازهاش روی زمین نباشد.
همانطور که گفتم کالوینو بیشتر از منظر یک کمونیست ایتالیایی دنبال حرفهای خودش بوده نه داستانسرایی و از همینجا میتوان به نگاه وی و دیگر کمونیستها پی برد که برایشان اهمیتی ندارد که یک مصلح اجتماعی به روابط اخلاقی فردی و اجتماعی پایبند باشد. چه آنکه در ارتباط عاشقانهی کوزیمو، به جای یک ازدواج دائمی و اصولی، نمونههایی از هرزگی و عشقبازی با هر زنی که دستش به او میرسد، به چشم میخورد؛ طوری که در آبادی بچههایی که پدر نداشتند را به او نسبت میدادند.
با این حال داستان و نوع پرداختش طوری است که برای خواننده کشش دارد که تا آخرش را بخواند. شاید هم برای آن باشد که بیشتر از مفاهیم کمونیستی و ایدهآل نگرانهی آن،میخواهد ببیند عاقبت کوزیمو بر روی درختان چه خواهد شد.